چکیده
|
قوم کوچ (ُقفص) از ابتدای دوره اسلامی تا قرن هفتم قمری در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و
فرهنگی نقش محوری در جیرفت داشتند. در این فاصله زمانی منابع تاریخی و جغرافیائی ایران به نقش این قوم
و ویژگیهای آنان توجه ویژهای نموده و آنان را به عنوان قومی خشن و راهزن معرفی نمودهاند. به همین دلیل
پژوهش پیش رو نظریه غالب نسبت به قوم قفص را به بحث گذاشته است و با بازخوانی گزارشهای منابع
قرون نخستین اسلامی، با روش توصیفی– تحلیلی و ابزار کتابخانهای، در پی پاسخی برای این پرسش است که:
چرا منابع تاریخی و جغرافیایی دوران اسلامی غالباً نگرش منفی مبنی بر خشونت و راهزنی نسبت به کوچها
داشتند؟ با مطالعه منابع تاریخی و جغرافیایی و آزمون فرضیه مبنی بر این که در منابع تاریخی و جغرافیایی
قرون نخستین اسلامی نگاهی یکسویه و حکومتی نسبت به جامعه و قوم کوچ وجود دارد، این نتیجه حاصل شد
که میتوان بین دو نوع دیدگاه بیرونی و درونی نسبت به قوم کوچ تمایز قائل شد. دیدگاه بیرونی که در منابع
بازتاب یافته است، کوچها را دارای ویژگیهایی چون تمرد، راهزنی و خشونت میداند. این دیدگاه درباره کوچها،
از عصر آلبویه در منابع منعکس شد. از منظر دیدگاه دوم کوچها را میتوان از درون جامعه آنان و با شیوهای
همدلانه مورد بررسی قرار داد. بر اساس این دیدگاه کوچها در بحث قومی و نژادی از ویژگیهای زندگی قبیلهای
مبنی بر روحیه تفَ ُرد برخوردار بودند و کمتر تن به اطاعت از حکومتها میدادند. علاوه بر آن مالیات نمیپرداختند
و از نظر دینی نیز با مذهب رسمی و حکومتی اختلاف داشتند. از این رو از سوی مخالفان به عنوان قومی متمرد،
خشن و راهزن معرفی شدند و این نگرش در منابع بازتاب یافته است.
|