سیر مثنوی سرایی در ادب فارسی تا قرن هشتم

صفحه نخست /انتشارات/سیر مثنوی سرایی در ادب فارسی ...
سیر مثنوی سرایی در ادب فارسی تا قرن هشتم
رایج ترین تقسیم بندی قدما از شعر، برپایۀ قوالب شعری است و در گردآوری و تنظیم دیوان شاعران، این اساس تقریباً مدنظر بوده است. از میان قوالب مختلف، مثنوی ها اگر بلند و به صورت منظومه ای مستقل بوده، معمولاً خارج از دیوان قرارمی گرفته است. سنت منظومه سرایی از سنت های دیرین شعر فارسی است. منظومۀ درخت آسوریک که بازمانده از ادبیات پارتی در دورۀ میانه است، نشان گر این سنت دیرین است. بعد از اسلام، با رواج شعر عروضی، میل و رغبت مردم به داستان های موزون گسترش یافت. شاعران به اقتضای میل و رغبت شخصی یا جامعه یا به سفارش پادشاهان و امرای شعردوست، به نظم داستان های منثور و سرایش منظومه با موضوعات متنوع همت گماشتند. به مرور این شیوه، جزو جدایی ناپذیر ادبیات فارسی شد و بخش عظیمی از شاهکارهای ادبی فارسی را نه در دیوان غزلیات و قصاید و قالب های دیگر، بلکه در قالب مثنوی باید جست که بیشتر به صورت منظومه ای مستقل سروده شده است. شعر فارسی در قوالب متنوعی عرضه شده و بی شک پی گیری مستقل هر یک از آنها می تواند کمک قابل توجهی در شناخت مسیر و فراز و فرود شعر فارسی داشته باشد. در این کتاب قالب مثنوی در جایگاه یکی از قوالب پربسامد و مهم شعر فارسی بررسی شده و سعی بر این بوده است که ضمن نشان دادن تاریخچۀ مثنوی سرایی، این آثار از منظرهای مختلف، از حیث ساختار و محتوا به حد وسع نگارنده بررسی شود. از زمانی که مسعودی مروزی، نخستین منظومۀ فارسی دری را که از آن آگاهیم، سرود و پس از او رودکی در منظومه های خود، جایگاه مثنوی سرایی را مستحکم ساخت، آثار فراوانی در موضوعات مختلفی سروده شده است که بررسی همۀ آنها خارج از محدودۀ یک کتاب خواهد بود. نظر به این محدودیت و هدف این پژوهش، در این اثر سیر منظومه های فارسی تا قرن هشتم مورد بررسی واقع شده است. از سویی دیگر، پس از این عهد، شعر فارسی از دورۀ اعتلای خود فاصله گرفته و بیشتر جریان هایی که در منظومه های فارسی از حیث ساختار و محتوا به وجود آمده، تا عهد مورد نظر تجربه شده است.