مشخصات پژوهش

صفحه نخست /سنت خاتمه سرایی در منظومه های ...
عنوان سنت خاتمه سرایی در منظومه های فارسی و ساختار و محتوای آن (تا قرن هفتم)
نوع پژوهش مقاله چاپ شده
کلیدواژه‌ها قالب مثنوی، منظومه، خاتمه سرایی، مقدمه منظومه، پیرامتن
چکیده خاتمه یکی از اجزای ساختاری اکثر منظومه های فارسی است که در پایان بسیاری از منظومه ها به صورت مستقل یا در ادامه ابواب اصلی کتاب درج می شود. هدف این مقاله بررسی محتوای اختتام منظومه های فارسی با تاکید بر بیست و چهار منظومه تا قرن هفتم است. این بخش در بسیاری از مجموعه های مورد بررسی، پیوندها، ارتباط ها و تناسبات عمیقی با درون مایه و فصول اصلی اثر دارد و در فهم و جایگاه آن دارای نقش موثری است. منظومه های فارسی به سه دسته فاقد خاتمه، خاتمه های کوتاه و خاتمه های مبسوط تقسیم می شود. از میان منظومه های باقی مانده ادبیات دوره دری، نخستین منظومه دارای باب مستقل خاتمه، گرشاسپ نامه اسدی طوسی است. در خاتمه مبسوط به مواردی چون مباحث تاریخی(تاریخ و مدت سرایش)، معرفی اثر(توصیف اثر، تعداد ابیات، شیوه کار و تفسیر منظومه و امثالهم) موضوعات اجتماعی(پند و موعظه و نکوهش و اعتراض)، مدح، مناجات و حسن ختام پرداخته می شود. شاعران بنا به دلایلی چون رعایت سنت ادبی، نیاز متن به پیرامتن و ایجاد فضایی برای پرداختن به مباحثی غیر از محتوای اصلی اثر و ارتقای جایگاه و اهمیت آن به خاتمه سرایی پرداخته اند. بستر پیرامتن تقریبا یکسان مقدمه و موخره، تاکید برخی موضوعات چون مدح، عقاید و انگیزه های شاعر و تلاش در ارتقای جایگاه و مقبولیت اثر موجب شده برخی شاعران در محل ذکر برخی موضوعات، میان مقدمه و موخره تفاوتی قائل نباشند و برخی مباحث چون مدح، تعلیم اخلاقیات و ستایش اثر را در هر دو محل ذکر کنند.
پژوهشگران مهدی دهرامی (نفر اول)