14 آذر 1403
فاطمه شهدادي

فاطمه شهدادی

مرتبه علمی: دانشیار
نشانی: دانشگاه جیرفت
تحصیلات: دکترای تخصصی / علوم و صنایع غذایی
تلفن: +989139402057
دانشکده: دانشکده کشاورزی

مشخصات پژوهش

عنوان
تولید پودر چغندر لبویی با استفاده از عوامل کف کننده مالتودکسترین و کنسانتره پروتئین شیر با روش خشک کردن کف پوشی در مایکروویو
نوع پژوهش مقاله چاپ شده
کلیدواژه‌ها
پودر چغندرلبویی، کنستانتره پروتئین شیر، مالتودکسترین، کف پوشی مایکروویو
پژوهشگران شیما امیدی، اعظم اعرابی جشوقانی، حسن ذکی دیزجی، فاطمه شهدادی

چکیده

در این تحقیق، برخی ویژگی های کیفی، عملکردی و حسی پودر چغندر لبویی به روش خشک کردن کف پوشی با مایکروویو مورد بررسی قرار گرفت. اثر سه متغیر مستقل غلظت مالتودکسترین (MD) و غلظت کنسانتره پروتئین شیر (MPC) به عنوان ماده کف زا در محدوده غلظت (0تا10درصد) و شدت توان مایکروویو در محدوده (400-800) وات بر برخی ویژگی های فیزیکی فوم و پودر شامل پایداری، رنگ، تخلخل، میزان رطوبت، بازده، ترکیبات فنولی، ظرفیت آنتی اکسیدانی، بتالائین کل تعیین شدند. شرایط بهینه فرآیند با استفاده از روش سطح پاسخ (RSM) تعیین شد. با افزایش مالتودکسترین در فوم، شاخصL*،b* P≤ 0.05)) افزایش یافت. محدوده تغییرات (482/21-21/12) L* و (44/10-753/4) b* متغیر بود. اما پارامتر تخلخل توده، روند کاهشی داشت (P≤ 0.05). مالتو دکسترین بر روی پایداری فوم بی اثر شد. در صورتی که با افزایش غلظت MPC در فوم، پایداری،تخلخل توده، پارامترهای رنگ L*،b* افزایش یافتند. نتایج حاصل از ارزیابی پودر نشان داد که با افزایش غلظت مالتودکسترین و MPC، بازده، و محتوای فنل کل افزایش (P≤ 0.01) و همچنین ظرفیت آنتی اکسیدانی در رقت های ppm 500 با افزایش غلظت مالتو دکسترین کاهش و با افزایش غلظت MPC افزایش یافت (P≤ 0.05). اثر متغیر ها بر بتالائین معنادار بود. محدوده تغییرات آن 333/86-676/217 بود. محتوای رطوبت در این ارزیابی رفتار معناداری از خود نشان نداد. بررسی نتایج نشان داد پودر دارای 10درصد مالتودکسترین و10 درصد MPC در توان 400 وات مایکروویو را می توان بعنوان نمونه بهینه معرفی نمود. تصاویر SEM نشان داد که نمونه بهینه دارای ذرات ریزتر و سطوح صاف، نرم تر و پوسته پوسته است. طیف FTIR از تیمار بهینه و کنترل شباهت های قابل توجهی نشان داد. تشدید و جابه جایی برخی پیک های جذبی الگوی طیف FTIR بر هم کنش گروه های عاملی آمید و کربونیل در نمونه کنترل را تأیید کرد، به طوری که کاهش تعداد گروه های آمیدی در نمونه شاهد بیشتر بود.