نوید مقصود

در نمایشنامۀ احمق، ادوارد باند گوشه ای از تاریخ را به روی صحنه می آورد تا جایگاه نویسنده در خلال تغییرات مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بررسی کند. جان کلر، شاعر دوره رمانتیک انگلستان و ملقّب به «شاعر روستا»، شخصیت محوری نمایش است که تبدیل به سنگ محکی می شود که باند بوسیلۀ آن قدرت هنرمند در اثر گذاری اجتماعی را می سنجد. در قلم باندِ مارکسیست، زندگی اجتماعی-اقتصادی کلر تاریخی در کانون توجه قرار می گیرد و تقلای نویسنده برای اثر گذاری اجتماعی در جریان قدرتمند نظام سرمایه داری قرن نوزدهم به تصویر کشیده می شود. پژوهش پیش رو از مبانی نظری تاریخ گرایی نوین و مفهوم ادبیات اقلیّت بهره می-برد تا تاریخ نگاری و پیام منحصر به فرد باند را مورد تأکید قرار دهد. در طول پژوهش، مقابلۀ باند با طبیعی سازی تاریخ، دغدغه های مارکسیستی او، سیاسی سازی تاریخ و هنر توسط او و همچنین انتظارات اکثریّتی از نویسنده و جایگاه او به عنوان صدایی اقلیّت مورد بررسی قرار می گیرند. این پژوهش نتیجه می گیرد که باند با توسّل به تاریخ ادبیات رمانتیک، به دنبال اقلیّت سازی نویسنده است تا نهایتاً به نقد دخالت سیاست در هنر و تضعیف جایگاه نویسنده توسط نظام سرمایه داری بپردازد.